میرزاکارپت-Mirza Carpet | دانشجو
 
تاريخ : دوشنبه پنجم فروردین ۱۳۹۲

«اول دبیرستان دوست احمقم ترک تحصیل کرد ولی ما به سلامتی دانشجو شدیمخدارو شکر الان ایشان ماشین هیوندا جنسیس داره بنده هم یک دستگاه ماشین حساب دارم!»

 

این یک لطیفه یا سخنی از روی هزل و شوخی است که شاید شما هم شنیده‌اید و یا به دوستانتان هم گفته‌اید. شاید طنزی است که گله از وضعیت موجود برخی دانش آموختگان دارد و طعنه‌ای است به این موضوع که درس خواندن لزوماً به همه جا رسیدن نیست. که بسیار هم سخن متینی است. چندی پیش یکی از اساتیدم که تحصیلات عالیه در یکی از رشته‌های مهندسی خارج از کشور دارد این موضوع را به بنده می‌گفت که دوستی داشته که او ادامه تحصیل نداده و ایشون ادامه داده تا مدارج بسیار بالا. اکنون دوست استاد وضعیتی به قول بچه‌ها «توپ» دارد و استاد مجبور است برای گذراندن زندگی با من سرو کله بزند که خودش به شوخی یا جدی می‌گفت که چندان هم از این جریان -سر و کله زدن با من- راضی نیست!


برچسب‌ها: دانشگاه, تحصیلات عالیه, آموزش عالی, دانشجو

ادامه مطلب...
ارسال توسط سید محمد مهدی میرزاامینی
 
تاريخ : پنجشنبه نوزدهم بهمن ۱۳۹۱
بدون شرح!

ولی برای خالی نبودن عریضه بگم که فکر نکنید اینجا سالن انتظار سینماست اینجا جلسه کنکور کارشناسی ارشد!

کنکور راحت بوده این خانم بقیه اش را خوابیده.

یادش بخیر یه زمانی کنکور استرس داشت. اونهایی که کنکور دارند و از یک ماه پیش هم درست نمیخوابیدن یه کم یاد بگیرن.


برچسب‌ها: کنکور, کارشناسی ارشد, دانشجو, خواب

ارسال توسط سید محمد مهدی میرزاامینی
 
تاريخ : شنبه شانزدهم دی ۱۳۹۱

یادداشتی در بررسی مقبول بودن رشته فرش در جامعه

روز گذشته در جمعی بودم که به خاطر تازه وارد بودنم به آن جمع لازم بود خودم را معرفی مختصری کنم. طبق معمول از خودم و خانواده و کارهایی که انجام داده بودم و قرار بود انجام بدم و تحصیلات و ... گفتم. میان صحبتم یکی از مستمعین پرسید ببخشید رشته شما چی بود؟ گفتم فرش. صحبت ادامه پیدا کرد و تا یه جورایی معرفی بنده برای حاضران به اتمام رسید.

فرد دیگری در جمع دوباره پرسید ببخشید گفتید رشتتون چیه؟ من که فکر کردم شاید گنگ گفته‌ام دوباره گفتم خدمتتون که عرض کردم طراحی فرش. با حالتی که گویا متوجه نشده باشد دوباره گفت یعنی چی؟ طرح فرش می‌کشید؟ برای فرش ماشینی کار می‌کنید؟ من گفتم نه فرش دستباف. برای فرش دستباف طراحی می‌کنیم. ادامه دادم ما در دانشگاه با اصول و مبانی طرح و نقش و رنگ فرش دستباف به صورت تخصصی آشنا می‌شویم و سایر دروس مرتبط با فرش دستباف را به صورت پایه یاد میگیریم.

بنده خدا فردی که سوال را پرسیده بود چهره‌اش طوری شده که گویا بهش گفته‌ام ایران قهرمان جام جهانی فوتبال شده است! بسیار متحیر سایر جمع را نگاه کرد و گفت به حق چیزای نشنیده! جمع هم که گویا تا آن موقع تو رودربایستی چیزی از رشته‌ام نپرسیده بودند آن‌ها هم هیچ نمی‌دانستند و کاملاً مشتاق بودند ببینند این رشته فرش عجب موجودی است. چند دقیقه سکوت و بعد از مدتی همان بنده خدا با حالتی طنز گونه از من پرسید خوب حالا بعدش چکار می‌کنید؟! من که دیدم تصویر مخاطبم از فرش دستباف چیزی دگرگون از آن چیزی است که من می‌دانم توضیحاتی برایش دادم. ولی خوب می‌دانستم که او الان به هیچ وجه نخواهد پذیرفت که فرش دستباف نیاز به آموزش آکادمیک دارد و در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود. البته برای اینکه به فکر سلامتی آن بنده خدا بودم نگفتم که بنده از اول مهرماه دانشجوی کارشناسی ارشد طراحی فرش خواهم شد چون بعید نبود ایشان از شدت تعجب سکته کند!

نکته جالب این که این بزرگوار فردی تحصیل کرده و دانشگاه رفته بود و در آن جمع تحصیل افراد تحصیل کرده کم نبودند. با این حال با مقوله رشته فرش به شدت بیگانه بودند و برایشان گویی چنین رشته‌ای در دانشگاه مسخره بود.


برچسب‌ها: فرش, دانشگاه, دانشجو, میرزاامینی

ادامه مطلب...
ارسال توسط سید محمد مهدی میرزاامینی

اسلايدر