شهدخت رحیمپور / دانش آموخته کارشناسی و کارشناسی ارشد فرش
حکایت فرش و گره و قالی خانههای ایرانی و هنرآفرینی زنان در اوقات فراغت با حضور نخهای رنگین و ذوق زنانه و توجه به ملزومات زندگی یک سوی ماجراست، تجارت و رونق اقتصادی سوی دیگر و دانشگاهی شدن رشته فرش سویه سوم.
اینکه سودآوری و بعد اقتصادی فرش چه و چگونه است و روزگار فرشبافی به کجا میرود سخنی دیگر است. در این مجال به دانشگاهی شدن این رشته و برکات رسیده به میدانداران و آسیبهای علمی توجه داریم.
به نظر میرسد ناظران علمی حواسشان نیست و آنانی که حواسشان هست دارند از آب گل آلود قالی و فرش توشه برای زندگی میگیرند و این دردی است که دیرگاهی است بر شانههای این رشته سنگینی میکند.
از زمانی که فرش دستباف در حوزه دانشگاهی شدن به عنوان یک کد رشته در وزارت علوم با تعیین سرفصلی از دروس نظری و عملی تدوین شد تا امروز که ارشدهای فرش سه یا چهار سالی است حضور به عین رساندهاند همه خوب است و از حق نگذریم گاه دانش آموختگان فرش علیرغم نامهربانی ها با این رشته بسیار صبورند. امٌا،، این امٌا تشدید سنگینی دارد و تعدادی از مبتلا شدنهای فرش را صریح میپرسد.
-چرایی حضور کمرنگ دانشآموختگان فرش در حوزهی آموزش در محیط دانشگاهها؟؟
بالطبع پرورش افرادی در دانشگاه در رشته های مشخص بایستی روند رو به بهبود در شرایط آموزشی در رشته مربوطه ایجاد نماید. دانش آموختگان مقطع کارشناسی فرش چهار سال با زیر و بم این رشته آشنا می شوند با سه گرایش که به نظر می رسد کارشناسان برنامهریز بحث تخصص را در نظر داشته اند و دو سال مقطع کارشناسی ارشد برای علاقه مندان به این رشته فرصتی برای بازخورد دانش چهار ساله و توسعه دانش فرش است. رشته فرش نیز همانند بسیاری از رشته های هنری تنها تا مقطع ارشد در ایران امکان ادامه تحصیل دارد و دکتری این رشته تعریف نشده است. جالب است در فراخوان های جذب درجه دکتری برای فرش در اولویت قرار دارد. این خوب است در صورتی که ظرفیت های این رشته را نیز در نظر داشته باشیم توجه به اینکه وقتی مقطعی تعریف نشده است و مدرک برای آن مدنظر است این مدرک گرایی از چیست؟ و آیا قابلیت های هر رشته را می توان بازبینی نمود و یک نسخه کلی برای همه رشته ها نپیچید؟
یک دانش آموخته فرش که 6 سال از نیرو، جوانی و انرژی خود را در یک رشته تخصصی می گذراند بدیهی است باید فارغ التحصیلان درخور و کارآمد این رشته به صورت تخصصی در دانشگاه جذب شده و در کنار نیروهای تجربی کار افراد باسوادتر و راه گشاه تری را پرورش دهند این امر نه دور از ذهن است و نه خواسته ای نابجا.
آیا در سایر رشته های تخصصی مثلا رشته های علوم پایه فردی که فارغ التحصیل یکی از گرایش های شیمی است چون ریاضیات را به عنوان یک درس دو واحدی پاس نموده می تواند در جذب نیرو برای رشته ریاضی مناسب باشد وقتی متخصصین ریاضی وجود دارند؟ قطعا پاسخ این پرسش بله نیست. اما چرا این اتفاق در رشته فرش برای سایر رشته های موجود در دانشکده هنر طبیعی جلوه می کند؟ بهگزینی در فرش دستباف وجود دارد یا بد گزینی و این اندیشه از پست شمردن رشته فرش است یا بی توجهی نابخردانه ای که پس از بیست سال دانشگاهی شدن این رشته هنوز منابع درجه یک وجود ندارد. ؟ از روابط تعریف نشده است یا عدم توجه کارشناسان و نقد رشته فرش که ارتباط خوب صنعت و دانشگاه برقرار نمی شود؟
مثلا در جذب گرایش های این رشته؛ سوال این است در صورتی که به سواد گرایش رنگرزی و مواد اولیه در مقایسه با گروه نساجی و شیمی رنگ اعتمادی نیست هدف از تدوین این گرایش چه بوده است؟ یا برای گرایش اقتصاد و مدیریت فرش که دروس مربوط به این شاخه را یک دیپلمه بازاری با نگاه سنتی تدریس می کند برای چه تدوین شده است؟ کم کاری کیست و عدم توجه به خاطر چیست؟ درد یکی دوتا نیست اما مشکل حاد دیگر از منابع ضعیف فرش در قفسه های کتاب و مجله است.
همان ماجرای خوانندگی و آواز خوانی در تصور عامه به واقعیت در دنیای پژوهش فرش کشیده می شود که هر کس قالی مادربزرگش را به یاد دارد به سرش می زند پژوهشی از فرش ارائه دهد تا نانش با نمکتر شود و گواه این سخن را با مرور پژوهش های افراد غیر متخصص فرش می توان مشاهده نمود. این داده های بدون نیاز سنجی و سلیقه ای برخورد نمودن و بدون تمرکز، سردرگمی و گزافه گویی محسوب می شود و در ویترین نوشتارهای فرش قرار می گیرند که هر کس که به طور عمیق مطالعه دارد رنج وارد شده بر پیکره علمی این رشته را می فهمد.
کتاب های مرجع و منابع این رشته هنوز به یک قفسه نمی رسد. تحسین جسارت شیرین صوراسرافیل در قلم در دست گرفتنش که آغازی بر نوشتار فرش بوده در جای خود ستودنی است هر چند گاه کم و کاستی دارند. و زیبا قلم میزند تورج ژوله به عنوان تنها کتاب جامع در حوزه فرش، اما آیا بعد از بیست سال از دانشگاهی شدن این رشته نویسندگانی پرورش یافته اند و بهتر از ژوله می نویسند؟ که از هر دری در فرش سخن نگویند؟ یا میدان برای همه باز است و چاپ کتاب ها و داوری های نسنجیده برای اینهمه مقاله فرش از قهقرای جهل است یا سواستفاده قشری خوشحال؟
محققین حرفه ای انگشت شمارند و اینکه دانش آموخته فلان رشته با این تصور که مافیای در رشته لیسانسش بوده و الان از فرش ارتزاق می کند بحت زندگی یک نفر است یا زندگی یک رشته است یا بی برنامه گی در فرش؟؟ و مظلومیت فرش تا کجا بایستی ادامه بیابید و یک عده تجارت علمی داشته باشند از این رشته که بعد از بیست سال کارشناسی نه تنومند است و نه قدر شده و نه میدانی برای اهلش وجود دارد.
نمونه های با چاپ پانصد یا هزار جلد که نویسنده اش خوشحال است حالا چند انتشارات کتابش را پانصد تایی چاپ می کند و به چاپ دوم و سوم رسیده و جز کپی پیست مطالب نیست و با ساده انگاری و انتشاراتی بدون نظارت علمی که یک هفته ای کتاب را شابک دار می کنند به کجا می رود این رشته بخت برگشته؟؟؟
جالب است رساله های دکتری دانشجویانی که در هیچ مقطعی نه کارشناسی و نه ارشد فرش نخوانده اند و دانشگاه با طرح رساله موافقت می نماید و با همه کم و کاستی ها به قولی برای دانشجوی دکتری کارش سخت است چون ناشی است و از همین رساله جلد جلد کتاب های کج و کوله فرشی منتشر می شود.
درهم ریخته گی و هزینه های طرح های پژوهشی مرکز ملی فرش که همه در انبارهای این مرکز پوسیده می شوند و دسترسی جز با مراجعه به مرکز ممکن نیست چه هدفی را در پی دارد؟ و این اندازه طرح پس از اجرا شدن آیا داوری شده و گاه بازبینی های لازم صورت می گیرد؟ یا دکانی است برای دوستان؟
تأسف باید بخوریم؟ شکایت کنیم ؟ یا دلسرد بگذاریمش به حال میدان داران فرصت طلب؟
اینها تنها مختصری است که روزانه با آن مواجه ایم. حال و روز این رشته خوب نیست. موارد فوق باضافه معلمی که نتواند خوب پرورش دهد به اندازه کدام سند بین المللی آموزشی که متنش نمی دانم چیست و دلواپسان دلواپسند برایش و من دلواپس می شوم از رهایی از بومم و هویتم. آیا در یک قدمی ما با نسنجیده بودن اینهمه ایرادات دلواپسی ندارد؟ بازنگری نمی خواهد؟ اینها را خودمان برای ما تدوین نموده تا تبر به دست ریشه اصیل ترین هنر بومی مان را درآوریم.
واقعیت در شایسته گزینی و معیارهای ارزشی جامعه اسلامی که نیازمند دستانی توانمند تر است پشت کدام سایه قرار گرفته که مُسخر بازی روابط است و نگارش هایی به تعبیر یک فرشی نگران که اپیدمی مقاله است و میدان نا اهلان. تنها اندکی به عواقب نامیزان میزان شده بر علم این رشته تفکر لازم است. همین!
برچسبها: شهدخت رحیمپور, فساد علمی, رشته فرش, دانشگاه فرش
روز گذشته در بین اسناد مربوط به دوره کارشناسیام یک مطلب دستنویس کوتاه اما جالب و خواندنی پیدا کردم. مطلبی که دوست خوبم آقای حامد آسترکی نوشته بودند اما نمیدانم چرا تا حالا ندیده بودمش. خواندن این یادداشت کوتاه خالی از لطف نیست.

چندی قبل زمانی که خود را برای شرکت در کنکور اولین دوره کارشناسی ارشد فرش آماده میکردم به دنبال کتابهایی میگشتم که به طور تخصصی و علمی به موضوعات مختلف فرش پرداخته باشند اما هرچه بیشتر میگشتم کمتر مییافتم و به جز چند کتاب محدود که آنها اکثراً به جمع آوری اطلاعاتی کلی پرداخته بودند کتاب دیگری نیافتم. در همین سلوک بود که ناگهان به کتابهایی برخوردم که بسیار وزین و حجیم قفسههای کتاب فروشی را انباشته بودند.
کتابهایی که به لحاظ چاپ در خور هنر فرش بودند و البته قیمت آنها بسیار بالا بود و بحمدالله از توان خرید بنده خارج بود- و چه خوب که یک دانشجوی فرش از خرید این گونه کتابها ناتوان است- اما تورق آنها مجانی بود، با اشتیاق تمام فهرست آنها را بررسی کردم. جملگی داستان را از فرش پازیریک شروع کرده و به فرش یکی از روستاهای دورافتاده ایران ختم کرده بودند و در این خلال به موضوعات مختلفی از قبیل تاریخ فرش، رنگرزی، فرش مناطق، اقتصاد فرش و ... پرداخته بودند. پیش خود گفتم اگر کسی توانسته تمامی مطالب فرش ایران را در این پانصد و اندی صفحه بگنجاند واقعاً شاهکار کرده. کنجکاوی ام افزون شد و نگاهی به جزئیات مطالب کردم.
ولی افسوس مطالب تنها شامل کلیاتی در مورد هرکدام از شاخههای فرش میشد و در پایان نیز به دو سه نمونه بسنده میکرد. با ناامیدی تمام کتابها را در قفسهها گذاشتم تا به همان حال بمانند و زینت بخش کتابفروشیها باشند.
در راه بازگشت به یاد شعرای گذشته افتادم. شعرایی که شاعر نبودند و فقط بیت بند بودند و در قالبهای مختلف شعری، شعر میسرودند و چون نمیتوانستند نام خاص بر دیوانهای خود بگذارند مثلاً دیوان غزلیات یا دیوان رباعیات نام آنها را کشکول میگذاشتند که معروفترین آنها کشکول شیخ بهایی است. البته این کتابها خالی از فایده هم نبودند و میشد از آنها فهمید چند قالب شعری وجود دارد و یا اطلاعات کلی از این قبیل.
این رسمی بود از شعرای گذشته که نسل به نسل ادامه یافته و اکنون به فرش رسیده!
برچسبها: حامد آسترکی, کشکول فرش, کتابهای نفیس فرش, وضعیت نشر کتب فرش