هجمه نگاههای اقتصادی و تجاری به فرش دستباف سبب ایجاد نگرانیهایی از جهت مغفول واقع شدن ابعاد هنری فرش شده. نکتهای که اگر به درستی و به موقع به آن توجه نشود فرش را کالایی صرفاً تجاری خواهد نمود که اگر توجیه و صرفه اقتصادی نداشته باشد باید سراغ نمونه های خوب آن را فقط در موزهها و تعداد محدودی کارگاه تولیدی گرفت. یکی از نکاتی که در شرایط کنونی باید به آن دقت و توجه لازم داشت لزوم نقد هنری فرشهای قدیم و جدید است. مسئلهای که حتی در دانشگاهها هم به آن توجه درخور و مقبولی نشده است.
باید توجه داشته باشیم که فرش دستباف پیش از هرچیز یک اثر هنری است. آثار هنری برای ما دارای ارزشند. به این معنی که دست کم مشتاقیم آنها را ببینیم و برایشان پول خرج کنیم. اما ویژگی که ما بر اساس آن یک فرش را دارای ارزش میدانیم کدام است؟ آیا میتوانیم برای این ویژگیها دلایل مشخص و مدونی ارائه کنیم؟ که این ارزش گذاری به نوعی عقلانی و منطقی هم باشد.
از طرفی باید توجه داشته باشیم همه دلایلی که ما ممکن است بر اساس آنها فرشی را ارزشمند بدانیم به ارزش هنری آن فرش ارتباطی ندارد. حتی توجه به محتوای سیاسی و مذهبی یک فرش هم نمیتواند دلیلی بر ارزش هنری صرف آن باشد. به عنوان مثال بافته شدن آیه ای از قرآن بر روی فرش هرچند به لحاظ اعتقادی برای مسلمانان بسیار ارزشمند و قابل احترام است اما آیا به آن فرش ارزش هنری هم میدهد؟ بافته شدن تصویری از امام خمینی بر روی فرش برای عاشقان به ولایت و خط رهبری به عنوان دلیلی هنری برای آن فرش محسوب خواهد شد؟
به راستی چه چیزی یک فرش را هنری میکند؟ چگونه رأی میدهیم فرش چلسی یک نمونه فرش هنری است؟ چگونه دستبافتههای معاصر کارگاه آقای رضی میری را تولیدی هنری میدانیم؟
پاسخ به این پرسشها در بسط و گسترش جریان نقد هنری فرش مشخص خواهد شد. در این جریان توجه به زشت و زیبا، هنری و تجاری، اثر و محصول و تعریف هر یک از این موارد از اهمیت ویژهای برخوردار است. لذا میطلبد که مخصوصاً در دانشگاهها نگاه ویژهای به نقد هنری فرش شود. اتفاقی که تاکنون یا نیوفتاده یا به شدت با محدودیت روبرو بوده و هست.
برچسبها: نقد هنری, نقد هنری فرش دستباف, نقد هنری صنایع دستی, نقد هنری هنرهای سنتی