نقدی بر سومین همایش دانشجویان و دانش آموختگان فرش

نقدی بر سومین همایش دانشجویان و دانش آموختگان فرش سراسر کشور

این گفتار بیشتر روی صحبتش با مسئولین است، امیدوارم مفید واقع شود.

سومین همایش دانشجویان و دانش­آموختگان فرش کشور با تمام نقاط ضعف و قوتش برگزار شد. در این نوشتار سعی ندارم به برگزاری چنین مراسماتی از دید صرفاً انتقادی نگاه کنم و از در و دیوار و محل برگزاری تا موارد کلان آن همه را تخریب کنم. نه اصلاً چنین قصدی ندارم ولی به شرطی که چنین همایشی در سومین گام خود در طول مدت شش سال پیشرفت­هایی حاصل نموده باشد.

برگزاری یک همایش دو روزه توسط نهادی غیرانتفاعی کاملاً امری دشوار و طاقت­فرسا است. و به کلیه عزیزانی که در برگزاری چنین مراسمی زحمت کشیدند خداقوت و دستمریزاد می­گویم. امّا این سختی و مشکلات قاعدتاً اگر دستاوردی در خور نداشته باشد، این مسئله پیش می­آید، این صرف هزینه­ها و سختی و مشقات برای چه؟

اگر نگاهی به جریان برگزاری اولینِ این همایش در تاریخ 13/12/83 در دانشگاه هنر بیندازیم شاید خیلی از مطالب گویای این مطالب من باشند. در گزارش این همایش می­خوانیم:

«نخستین همایش سراسری دانشجویان و دانش آموختگان فرش کشو ر با حضور بیش از چهار صدنفراز دانشجویان و دانش آموختگان فرش درمقاطع کارشناسی و کاردانی و جمعی از دست اندرکاران و اساتید و محققین و هنرمندان فرش در تاریخ ، 13 اسفند ماه 1383 با پیام وزیر علوم ، تحقیقات و فناوری آغاز به کار کرد.»

بعد از شش سال و افزایش سالیانه دانشجویان و دانش آموختگان فرش، عزیزانی که در همایش حضور داشتند کاملاً می دانند که این 400 نفر چه تقلیل قابل ملاحظه­ای داشتند. آیا حضور حداکثری دانشجویان و دانش­آموختگان فرش، در همایشی ویژه دانشجویان و دانش­آموختگان، همانطور که از نام و اهدافش بر می­آید، نمی­تواند ملاکی در بهتر شدن و کارآمد بودن آن همایش داشته باشد. این که چرا دانشجویان و دانش­آموختگان فرش از این همایش استقبال سردی داشتند دلایل متعددی دارد: نوع فراخوان و فاصله اعلام برگزاری همایش تا زمان برگزاری، محل برگزاری، هزینه­هایی که معمولاً برای همایش­های دانشجویی بسیار است، عدم رغبت دانشگاه­ها به حمایت دانشجویان و تشویق و ترغیب آن­ها برای حضور در این دست برنامه­ها، یک طرف قضیه است سوی دیگر این جریان استقبال کم رمق در دلسردی و کرختی خود دانشجویان از رشته فرش است؛ که این مسئله به نظر بسیار مهمتر و ریشه دارتر می­نماید.

باز برمی­گردیم به گزارش همایش اولین:

« در قسمتی از پیام دکتر جعفر توفیقی به این همایش یکروزه که به همت انجمن علمی فرش ایران و حمایت مرکز ملی فرش ایران و اداره کل دانشجویان داخل وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری در دانشگاه هنر برپاگردید، اشاره دارند که «پیشگامی انجمن علمی فرش که رسالت تولید علم و توسعه نگرش علمی و نیز ایجاد هماهنگی دربین فرهیختگان و دانش پژوهان، اساتید وهنرمندان این هنر صناعی با نهادهای اجرائی و برنامه ریز فرش را برعهده دارد، در این امر خطیررا تقدیر نموده، ضمن تشکر و ارج نهادن بر همکاری دلسوزانه حمایت کنندگان این حرکت در سطوح مختلف، از کلیه صاحب نظران، اساتید و هنرمندان و دانش پژوهان شرکت کننده می­خواهم تا باتلاش جدی و پیگیری اهداف همایش و سعی لازم در تبیین جایگاه دانشجویان و دانش آموختگان درنظام فرش و رسالت آنها در ارتقاء کیفی این میراث فرهنگی عظیم و سربلندی بیش از پیش آن درعرصه جهانی پرداخت ومسئولیت خود رادر قبال هنرمندان گمنام آن ایفاء نمایند». پس از این پیام ، آقای عرب سرخی معاون وزیر بازرگانی ورئیس مرکز ملی فرش ایران به تشریح اهداف و وظایف مرکز ملی فرش و نحوه ارتباط آن درزمینه های آموزش، پژوهش و تبلیغاتی با دانشجویان و فارغ التحصیلان پرداختند. دکتر ندیمی رئیس گروه هنر وزارت علوم، تحقیقات و فناوری سخنران بعدی همایش به تبیین جایگاه هنر صناعی فرش در عرصه حکمت و هنر اسلامی و ایرانی و نیز ضرورت توجه دانشجویان فرش به تعمیق دانش فرش و بهره گیری از تجارب ارزنده هنرمندان سنتی و زانو زدن د رمقابل ارزش های معنوی و اصالت های هنری بمنظور حفظ جوهره اصلی صناعت فر ش تاکید نمودند.»

در این همایش هم کم نبودند عزیزانی که سمت­های بسیار عالی داشتند و یا حضور داشتند و یا پیامشان را فرستادند، متن پیام­ها را که بررسی کنیم باز چیزی عوض نشده، به هر حال از نظر این عزیزان دانشجو همان دانشجو است و صرفاً به این جنبه که عده­ای کاربلد و کارشناس فرش و عده­ای که هوای کارشناس شدن فرش را در سر دارند دور هم جمع شده­اند و من باب احترام به دوستان حضور یا پیامی را در این برنامه­ها دارند. مسئولین عزیز و بزرگوار جناب آقای دکتر دانشجو پیام سراسر محبتتان به دانشجویان فرش رسید و من از همین­جا به نوبه خود از این ابراز لطف و محبتتان به فرش و دانشجویان فرش تشکر می­کنم؛ امّا نمی­دانم چرا پیام ما به شما نمی­رسد. شاید به خاطر این است که شما آن بالایید و ما این پایین خوب آب هم سر پایین می­رود ولی سر بالا که نمی­رود. ما هم عجب انتظاراتی داریم، نه!

« سید رضی میری بازرگان و عضو هئیت مدیره اتحادیه صادرکنندگان فرش ایران نیز به انتقال تجربیات خویش در زمینه تولید و تجارت فرش دستباف و طرح پیشنهاداتی برای ارائه درسرفصل­ها و دروس رشته فرش ونحوه فعالیت دانشجویان و دانش آموختگان پرداختند. نورالله پاشا محقق فرش نیز به مقوله اشتغا ل فارغ التحصیلان و جایگاه آنان در عرصه صادرات و تولید فرش دستباف پرداخت.»

در این دوره هم محققان و بازرگانان و تولید کنندگان بزرگی همچون جناب محسنی، سرکار خانم صور اسرافیل، استاد مهدی­ای و سایر بزرگواران بودند. امّا چه فایده صحبت این دوستان مگر به گوش مسئولین می­رود. در مطلبی با عنوان فرش ایران به کجا می­رود از استاد گرانقدر علی حصوری می­خواندم که بنا به درخواست هیئتی که در حال تنظیم سرفصل­های دروس کارشناسی فرش بودند جهت همکاری می­روند. آنجا اساتید جمع بودند و می­گویند خانم صوراسرافیل هم حضور داشتند امّا مثل اینکه این بزرگواران که محققان بنام کشور هستند در تعریف سرفصل­ها به مشکل برمی­خورند و از همراهی این هیئت عذر می­خواهند. حالا ما هردو سال یکبار بگوییم و بگویند سرفصل­ها مشکل دارد. چیزی حل نمی­شود، مشکل پا برجاست. در اولین میز گرد این همایش(89) در پرسشی از جناب استاد صالح علوی (مدیر گروه فرش دانشگاه کاشان) پیرامون مشکلات سرفصل دروس، ایشان پاسخ جالبی دادند و گفتند سر فصل­ها تغییر کرده امّا هنوز مشکل داره. تغییر کرده یعنی عده­ای نشستند و فکر کردند و قرار بوده مشکل سرفصل­ها حل شود ولی باز مشکل دارد. نمی­دانم شاید ما عقلمان نمی­رسد این بحث سرفصل­ها خیلی پیچیده­تر از این حرفا است و با این همایش­ها که حل نخواهد شد!

« نگاه دانشجوی نمونه کشور خانم اعظم باقرزاده که فارغ التحصیل رشته فرش می باشد و دونفر دیگراز دانش آموختگان فرش که موفقیت­های شایان توجهی داشتند به دعوت انجمن به تشریح این جوانب آن و انتقال تجربیات پرداختند. ارائه هشت مقاله برگزیده دانشجویان و دانش آموختگان در زمینه طرح و نقش و تحول تاریخی و جغرافیائی فرش و نیز ارائه دو کارگاه آموزشی در زمینه بافت و مرمت برنامه بعدی همایش بود. میز گرد اشتغال و آموزش با حضور رئیس و هئیت مدیره انجمن و برخی از مدیران مرکز ملی فرش ایران و مدیران فر ش دانشگاه ها، پاسخگوی سوالات حضار در زمینه ارتقاء کیفی آموزش عالی وتوجه به اشتغال فارغ التحصیلان بود و در پایان پس از اهداء جوائزی به برگزیدگان ارسال کننده آثار ومقالات قطعنامه همایش د ر14 بند قرائت گردید. بازنگری سر فصل ها ، طراحی دروه کارشناسی ناپیوسته و دوره کار شناسی ارشد فرش ، تقویت کادرعلمی و تجهیزات دانشگاه ها، گزینش نیمه متمرکز دانشجوی فرش ومتناسب نمودن پذیرش با اشتغال در جامعه، و برنامه ریزی برای اشتغال و ایجاد تسهیلات خود اشتغالی از جمله خواسته­های دانشجویان در این بیانیه بود.»

خوب این دوره که اصلاً دانشجوی نمونه­ای در کار نبود. امّا بودند از دانشجویانی که به گواه صحبت خودش (جناب آقای خوشاب که سرپرست اولین شرکت تعاونی دانشجویی فرش در اردکان است) می­خواستند صحبت کنند ولی نمی­گذاشتند. خودش می­گفت ما دل پری داریم و اگر بخواهیم صحبت کنیم نمی­گذارند. حالا این که چنین دانشجویانی که می­توانند فعالیت­هایشان و تجربیاتشان در سطح دانشجویی راهگشای سایر دانشجویان باشد ولی فرصتی برای آشنایی­شان دست نمی­دهد در همایشی که برای آن­هاست جای بحث دارد. ما که عقلمان نمی­رسد.

میز گردها هم که همچنان مثل سابق است. حتی عنوانشان. سمت اعضای میزگرد و تخصصشان همه کپی شده. خوب دلیلش روشن است مشکل همچنان پابرجاست. تازه بزرگتر هم شده ریشه دوانده. ولی میزگردها همچنان سطحی به قضیه نگاه می­کنند و با یک جمله در میز گرد آموزش که سرفصل­ها مشکل دارد؛ می­رویم سراغ پذیرایی!

پایان این دست از همایش­ها هم بیانیه­ای قرائت می­شود، خواهش می­کنم به بندهای­ بیانیه­ها دقت کنید. مشکلاتی که یکی پس از دیگری ردیف شده­اند مسائلی است که دانشجویان و گروه­های فرش شدیداً با آن­ها دست به گریبانند. آیا چیزی عوض شده، شش سال گذشته. حالا که خوب فکر می­کنم می­بینم شاید این بیانیه­ها را آخر هر همایش می­خوانیم که آمار مشکلات از دستمان در نرود و در دوره بعد ببینیم که تعداد مشکلاتمان چقدر پیشرفت کرده­اند. که شکر خدا در این زمینه احتمالاً پیشرفت­هایی حاصل شده است!

اهدای جوایز پایان بخش این همایش­هاست. این که دوستانمان زحمت کشیدند آثارشان را ارسال کردند و در مسابقه شرکت نمودند با هر مشکلی به همایش آمدند. کی و چگونه به جوایزشان برسند خدا عالم است. من که بعد از یک ماه هنوز موفق به دریافت جایزه­ام نشده­ام. جالب اینکه مسئول دفتر انجمن می­گوید کم­کم به حسابتان واریز می­شود. گویا قسطی است!

واقعاً سخت است برایم گفتن این جمله تکراری «نشستند و گفتند و برخاستند» امّا گویا در مورد این همایش­ها مصداقی روشن است.

حالا اگر آثار ارسالی را بررسی کنیم وضع بغرنج­تر می­شود:

سال 83 اولین دوره

« با توجه به فراخوان انجمن ، بیش از 35 مقاله ، 135 اثر طراحی فرش ، 54 مورد اثر بافته شده ، 16 اثر رنگرزی ، 19 اثر مرمت و 82 نسخه تحقیقات و پایان نامه به دبیرخانه همایش واصل گردیده بود که آثار درنگارخانه هنر در مجاورت دانشگاه هنر مورد بازدید مدعوین قرار گرفت.»

سال 89 سومین دوره

هر چند تا الان آماری از تعداد آثار منتشر نشده یا حداقل من ندیده­ام که این هم از دیگر نقاط ضعف این همایش است ولی با توجه به گفته­ها و شنیده­ها و آثاری که در محل برگزاری همایش دیدیم تعداد آثار چنین است: 19 مقاله، تنها یک اثر رنگرزی، در حدود 100 اثر طراحی، و آثار بافت و مرمت هر کدام کمتر از ده مورد، رساله یا پایان نامه هم که نبود. چون اصلاً در فراخوان درخواست نشده بود.

حالا اگر ملاک را میزان کمی آثار راه یافته به همایش هم بدانیم ما پیشرفت کردیم یا پسرفت؟ شاید بگویید ملاک کیفیت است. اگر کیفیت آثار را هم بخواهیم بسنجیم به نظر نمی­رسد اتفاق جالبی افتاده باشد. البته واقعاً حداقل بنده نمی­توانم قیاسی داشته باشم.

از انعکاس خبری این دوره از همایش هم که دلم خون است. مدیر روابط عمومی مرکز ملّی فرش دو روز تمام و خودم شاهد بودم که آخرین نفری بودند که فرهنگسرای خاتمی (محل برگزاری همایش) را ترک کردند، ولی دریغ از یک گزارش خشک و خالی اختتامیه همایش که در سایت زیبایشان بگذارند. بیانیه را که ما اصلاً هیچ­جا مکتوب ندیدیم. سایت اطلاع رسانی فرش هم که گویا با انجمن علمی فرش قهر است. گاهی اوقات فکر می­کنم اتفاقی در فرش نیست که بیفتد و این حضرت مستطاب جناب آقای قادری از آن غافل باشند؛ ولی نمی­دانم این همایش دو روزه چطور از دستشان در می­رود. جای دیگری هم که سراغ نداریم. چه می­شود کرد...

اگر بخواهیم جمع­بندی کنیم چند نکته حائز اهمیت است، نکته مثبت اینکه یک روزه شد دو روزه، شاید دوستان برگزار کننده احساس کردند مشکلات با دو روزه شدن همایش حل شود و سقف بودجه­ها را بالا بردند و دو روزه­اش کردند. مکان همایش عوض شد و این بار در دانشگاه نبود. اینکه چرا اردکان، چرا خود دانشگاه اردکان نبود، مسائلی است که هرچند توجیه دارد، ولی خوب توجیه دارد، دلیلی بر اینکه این اتفاق بیفتد نیست. تعداد شرکت کنندگان محدود، از بین 8000 دانشجو و دانش آموخته فرش، آثار ارسالی کمتر شده، ناهماهنگی در هیئت اجرایی (برای یک همایش طراحی دو پوستر، نصب آثار طراحی در محل­هایی زیر باران، اسکان نامناسب حاضرین دانشجو، تغییر برنامه از پیش تعیین شده، عدم اطلاع رسانی مناسب در مورد محل برگزاری همایش، اطلاع رسانی در حد صفر در مورد همایش برگزار شده و ...)

این که مشکل کجاست من نمی­دانم، خوب حق دارم، وظیفه من نیست، مشکل را شناسایی کنم. الی ماشا­الله مرکز و موسسه و شرکت و انجمن و اتحادیه و ... در فرش داریم. هیئات علمی دانشگاه­ها راهم اضافه کنیم، وزارت علوم و مرکز ملی فرش هم که جای خود دارند.

عزیزان مسئول، اساتید محترم، با برگزاری کور سالانه چند همایش که عمدتاً برای رزومه­سازی عده­ای تلاشگر این عرصه است، آیا واقعاً می­توان به رفع مشکلات به همین شیوه امیدوار بود. جواب مطمئناً در دو کلمه است؛ یا آری یا خیر. اگر آری است خواهش می­کنم این دانشجوی پرروی بی سواد را آگاه فرمایید تا من بعد اگر خواست انتقادی کند با آگاهی باشد و اگر پاسختان خیر است، چرا پول و بودجه فرش را که مشکلات اقتصادی آن امروز عالمگیر شده را صرف اموری بیهوده می­نمایید. مطمئن باشید اگر در پاسخ این سوال به ذهنتان امّا و اگری رسید، پاسخ خیر پاسخی صحیح­تر است.

در تمام این کلمات و جملات خوف اینکه در دسته افراد تخریب­گر یک فعالیت فرهنگی آموزشی قرار بگیرم، عذابم می­داد. وقتی برمی­گردم و متن را دوباره مرور می­کنم می­بینم چیزی جز واقعیتی که لمس کردم بیشتر نگفتم؛ امّا نمی­دانم چرا سراسر متنم گویا با کلنگی می­خواهم ریشه هرچه همایش فرش است را قطع کنم.

در پایان اگر کلماتم، جملاتم، بیانم و یا آنچه در این گفتار باعث آزردگی خاطرتان شد را عاجزانه خواهشمندم بر من ببخشید، چون این فرش بچه تاب عقوبت شما بزرگواران را ندارد. واگر در گوشه و کنارش حرف حساب هم پیدا می­شد استدعا دارم برای رفع این مسائل بیشتر دقت فرمایید.


برچسب‌ها: همایش دانشجویان و دانش آموختگان فرش, میرزاامینی

ارسال توسط سید محمد مهدی میرزاامینی

اسلايدر