چو کفر از کعبه برخیزد/ کجا ماند مسلمانی
 
تاريخ : سه شنبه نوزدهم فروردین ۱۳۹۳

فرش ایران را همه می‌شناسیم. دیده‌ایم و آن را لمس کرده‌ایم. اگر قدری هم علاقمند به آن بوده باشیم و تاریخ و پیشینه و شرایط دیروز و امروز آن را مرور کرده باشیم به نیکی درمیابیم که یکی از هنرها و صنایع عالی ایرانیان همین فرش است. با طرح و نقش و رنگی به نهایت زیبا و چشم نواز و البته برخاسته از فرهنگ و آموزه‌های اعتقادی و دینی ایرانیان. به اعتقاد برخی فرش صنعتی دستی برای امور کاربردی و پوشش سطوح بوده ولی با قبول همین نظر هم نمی‌توان انکار کرد که امروزه فرش در عرصه‌ هنر‌های تجسمی یک هنر اصیل و ناب ایرانی شناخته می‌شود.

از مجموعه عواملی که در هرچه هنری‌تر نمودن یک تخته فرش نقش مهم و تعیین کننده‌ای دارد طرح و نقش آن است. طرح و نقشی که بر اساس نقوش سنتی، طبیعی و انتزاعی انواع اسلیمی‌ها و ختایی‌ها گونه‌ای منحصر به فرد حتی در هنرهای اسلامی است. حتی این تمایز به درستی در سال‌های اخیر از سوی وزارت علوم شناخته شده و رشته‌ای جداگانه با نام فرش و در گرایش طراحی برنامه ریزی و مصوب شده.

اما دغدغه من به عنوان یک دانشجوی فرش همواره این بوده تا از پس نگاه‌های صرفاً تجاری و مصرف گرا در بازارهای داخلی و خارجی کمی هم به ابعاد هنری و ویژگی‌های خاص فرش و خصوصاً طراحی فرش به عنوان یک هنر تجسمی نگاه شود. با این توضیح که هنری سنتی است و لازم است در خود ایران و توسط منتقدان و هنرشاسان ایرانی بیشتر، بهتر و عالمانه تر به آن پرداخت. لذا لازم است تا فرش و طرح و نقش آن بیشتر در محافل هنری به معرض دید عموم گذاشته شود و پایه مباحث هنری قرار گیرد.

سال گذشته استاد رضی میری از تولیدکنندگان صاحب سبک فرش ایران در راستای همین نکته در خانه هنرمندان ایران اقدام به نمایش برخی از تولیدات خود کرد تا این بار فرش‌هایش از منظری جدای مناسبات بازاری مورد بازدید و نقد عموم و البته هنرمندان قرار گیرد. نمایشگاه‌های متعدد دیگری نیز در تهران و گالری‌های هنری و با موضوعیت فرش و توجه هنری به فرش نیز برگزار شده که جا دارد این دست نمایشگاه‌ها در سطح کشور بیشتر و بیشتر شود.

از همین رو من هم به سهم خودم سال گذشته تصمیم گرفتم که در زادگاهم – قــــم- نمایشگاهی از طراحی‌های سنتی‌ام برگزار کنم. هرچند در محضر اساتید بزرگ طراح فرش قم این یک پررویی بزرگ بود اما خواستم که شروعی در این رابطه داشته باشم. برای همین با رویکردی نو به طراحی سنتی مجموعه‌ای از طرح‌های خودم را آماده و تیرماه سال 92 برای ارزیابی به یکی از نگارستان‌های خوش نام قم سپردم.

چند ماهی گذشت و گویا هنوز شورای هنری نگارستان تشکیل نشده بود و امروز و فردا و این ماه و آن ماه‌ها نهایتاً کار به فروردین 93 کشید که بعد از پیگیری چندباره متوجه شدم کارهای من برای نمایش رد شده‌اند. خوب غیر منتظره هم نبود. مشتاق بودم تا ببینم اساتید و اعضای شورا از چه منظری کارهایم را رد کرده‌اند تا با رفع نواقص و تلاش برای بهبود وضعیت آن‌ها دوباره درخواست برگزاری نمایشگاه بدهم و این شروع را به سامان مناسبی برسانم.

اما جوابی که شنیدم به قدری برایم تعجب برانگیز بود که نتوانستم با گفتن: «بله چشم شما درست می‌فرمایید و حتماً با اصلاح کارهایم مجدداً خدمتتان می‌رسم» بیشتر مزاحم مسئولین نگارستان نشوم. جواب مختصر و مفید این بود: «کارهای شما در حوزه صنایع دستی هستند و نمی‌توانند در نگارستان ما که مکانی برای نمایش هنرهای تجسمی است جایی داشته باشد.»

سخت به مغزم فشار می‌آورم که چطور طراحی سنتی نمی‌تواند جزء هنرهای تجسمی باشد. و فرض بر این که دسته بندی چنین است اما ایرادش کجاست که جزء هنرهای تجسمی باشد و در کنار سایر نمایشگاه ها در طول سال یک نمایشگاه هم اینگونه باشد؟! سعی کردم با مسئولین صحبت کنم که طراحی فرش مدت‌هاست در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود و رشته‌ای مستقل است و جذابیت‌های بصری زیادی همچون سایر هنرهای تجسمی می‌تواند برای بازدیدکنندگان داشته باشد. اما کار بدتر شد. کاش همان موقع قبول کرده بودم و راهم را می‌کشیدم و زحمت را کم می‌کردم تا کمتر با درک عمق این «مسئله» ناراحت شوم.

مسئول نگارخانه گفت: «ببینید این کار شما همون نگارگریه دیگه! ما استاد نگارگری در شورا داریم و کار شما را رد کرده.» نمی‌دونستم چطور به این برادر روحانی‌ام بقبولانم که دیگه رد یا قبول شدن نمایشگاه مهم نیست اما شما را به خدا قبول کنید طراحی فرش نگارگری یا تذهیب نیست. تفاوت دارد. طراحی فرش و طراحی سنتی هم یک هنر تجسمی می‌تواند باشد. اصلاً هست! و لازم است شما برای هرچه بهتر دیده شدن این هنر که آمیخته با فرهنگ و سنت و اعتقادات ماست بیشتر فضا فراهم کنید، تبلیغ کنید و توجه مردم را به آن جلب کنید. اما گویا دست و پای الکی می‌زدم.

در آخر با این جمله که: «ببینید آقای میرزاامینی این کارهای شما در حد یکسری کارهای دانشجویی است و کیفیت نمایشگاه برگزار کردن را ندارد.» بعد با اشاره به کیفیت تصویری یکی از کارها که رنگ و نقطه شده و پیکسل پیکسل کنار هم چیده شده بود گفت: «اصلاً این کار کیفیت ندارد! .(منظورشان کیفیت تصویر نقشه رنگ و نقطه شده بود. چون پیکسل‌هایش مشخص بودند) من نمونه کاری دارم که کیفیت تصویری آن خیلی خوب است همینجاست بیایید نشانتان بدهم.» ...

 به هر حال خداحافظی و ترک معرکه کردم چون دریافتم تلاشم بی فایده است.

 

قطعاً قبول دارم که کارهای من در حد کارهای دانشجویی هم نیست. چون میشناسم دانشجویانی که بسیار در هنرهای سنتی و طراحی سنتی توانمند هستند و جایز نیست نامشان را صرفاً به این دلیل که من هم دانشجو هستم خراب کنم. و اصلاً ادعایی در زمینه طراحی سنتی نداشته و الان که کلاً در گرایش مدیریت فرش دانشجو هستم ندارم. اما صرفاً به این امید که شاید نگاه جدید و شاید خاصی که به طراحی سنتی داشتم مورد توجه هیئت کارشناسی و گزینش قرار گیرد اقدام به این کار کردم که فهمیدم چقدر از جریان پرتم! اینجا – ایران – قم – یکی از مراکز شاخص فرشبافی ایران که صاحب برند است و آثار شاخصی را تولید و روانه کشورهای خارجی میکند، فرش و طراحی فرش چقدر مهجور است؛ که حتی اِبا دارند آن را در نگارستان هنرهای تجسمی به نمایش بگذارند و بی هیچ شرطی نشانی مراکز صنایع دستی را نشانه می‌روند!

این مهم نیست که نمایشگاه طراحی فرش یا طراحی سنتی و فرش را در کجا برگزار کرد اما پیرو مطالب که ابتدای عرایضم گفتم لازم است برای توجه هرچه هنری‌تر به این هنر ارزنده کشورمان پای آن را به محافل هنری باز کنیم و قدم اول توجیه این نمونه از مسئولان است. در پایان خوشحالم که کارهای من حالا به هر دلیلی پذیرفته نشد چون از این به بعد مطمئنم در این نگارستان آثاری هنری که با فیلتر کارشناسان و اساتیدی کاربلد به نمایش در می‌آید را به نظاره می‌نشینم!



ارسال توسط سید محمد مهدی میرزاامینی

اسلايدر