ژان بابتیست تاورنیه جهانگرد فرانسوی که در سال 1605 در پاریس متولد شد شش سفر میان سالهای ۱۶۳۲ تا ۱۶۶۸ میلادی به ایران داشت. سفر اول او در زمان سلطنت شاه صفی، نوه شاهعباس بزرگ، و سفرهای دیگرش در زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان بود. این شش سفر را سه سفر بازگشت از هندتکمیل کرد که یکی از طریق دریا از بندر سورت به هرمز و دوتای دیگر از طریق قندهار بود. بدین گونه، او نه بار به ایرانآمد.

تاورنیه در پایان سفرنامه اش به نکته جالبی اشاره دارد. او پس از سفرهایش به ایران هنر و صناعت ایران را چنین توصیف و با هنر اروپا مقایسه می کند:
بايد بطور اختصار بخوانندگان بگويم كه براى ديدن هنرهاى زيبا نبايد مسافرت كرد.بهيچ وجه اثرى از نقاشى و حجارى و زرگرى و ساير صنايعىكه در اروپا ديده مي شود در آسيا نمي توان يافت.قالى و زرى و پارچههاى ابريشمى ايران هم كه سابقا مايهء حيرت ما مىشد،نسبت بترقيات صنايع ما تنزل كرده است.منسوجات خود را كه به ايرانمىبريم،شاه و بزرگان با سرعت بخريدن آن قيام مىكنند و به پارچههاىخود ترجيح مي دهند.از معمارى هم ابدا سر رشته و اطلاعى ندارند.در تمام آسياهيچ چيز قشنك و نفيسى كه شبيه به لوور و قصور سلطنتى فرانسه باشد ديدهنمي شود.اگر تمام نقايس آثار مشرق زمين را جمع كنند به پايهء نفايس و تجملاتمملكت و دربار پادشاه فرانسه نمي رسد.بهمين جهت است كه من از بعضى سياحانتعجب مي كنم كه به ايران و ساير ممالك آسيا آن عظمت و تجمل و قشنگى را نسبتدادهاند،كه نه طبيعت و نه صنعت هيچكدام بآنها نبخشيدهاند زيرا همهنفايس كه آنها نوشته و عظمتى كه ذكر كردهاند اگر راست بود من هم بايستىديده باشم.من مىتوانم بخوانندگان اطمينان بدهم كه آنچه نوشتهام از روى راستى و صحت است.
تاورنیه، ژان بابتیست. سفرنامه تاورنیه. ابوتراب نوری و حمید شیرانی. تهران: سنایی، ص 702.
******
این که بر تاورنیه چه گذشته است که چنین در پایان سفرنامه اش هنر و صناعت نفیس و زیبای ایرانیان را بدون ارزش و فاقد امتیاز نسبت به هنرهای مغرب زمین دانسته بسی جای تعجب و تحیر دارد.
تاورنیه خود میگوید «قالى و زرى و پارچههاى ابريشمى ايران هم كه سابقا مايهء حيرت ما مىشد» یعنی به هر حال هنری بوده است که مایه حیرت شده است!
یا اینکه گستاخانه میگوید: «از معمارى هم ابدا سر رشته و اطلاعى ندارند» این شائبه را ایجاد میکند که شاید اطلاً در ایران نبوده! وگرنه چگونه تاورنیه بناهای شگرف و تحسین برانگیز اصفهان را ندیده است و اینچنین ایرانیان را فاقد معماری خطاب میکند؟!
با این حال ذکر نکتهای نیز به جاست که ما ایرانیان شاید از گذشته های دور بیگانه پرست بوده ایم همانطور که در متن بالا تاورنیه دلیل ارجحیت اجناس مغرب زمین را اینگونه می گوید «منسوجات خود را كه به ايرانمىبريم،شاه و بزرگان با سرعت بخريدن آن قيام مىكنند و به پارچههاىخود ترجيح مي دهند.»
همانطور که امروز مایه مباهات ما فرش ماست و خود از آن بیگانه ایم.
برچسبها: تاورنیه, سفرنامه, فرش, قالی