مدیریت یکی از قدرتمندترین دانشهایی است که کشورهای توسعه یافته و پیشرفته دنیا اصول آن را به خوبی میدانند. مسئلهای که در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه با چالشهای بسیاری مواجه است. مدیریت در هزاره سوم به مدیریتی گفته میشود که از تمامی منابع موجود نهایت استفاده را میبرد و استفاده بهینه از زمان و سرمایه در آن بسیار اهمیت دارد. در این مختصر قصد ندارم که توضیح و یا تعریف مدیریت را ارائه دهم. امّا نیک میدانیم که مدیریت نوعی برنامه ریزی است که این برنامه ریزی نیاز به ابزار مختلفی دارد. ازجمله مهمترین این ابزار برای هر مدیری «آمار» است.
ابزار آمار و بررسیهای آماری به هر مدیر این توانایی را میدهد که بتواند برنامهریزی مناسب و مورد نیاز برای دستیابی به اهداف مورد نظر آن مجموعه را انجام دهد. این مسئله را اگر به عنوان یک فرض تأیید شده در نظر بگیریم شاید بهتر بتوانیم وضعیت عدم توفیق جریان تولید فرش را در ایران درک نماییم. وضعیتی که میتوانیم بگوییم در آن هدف و ابزار دستیابی به هدف با هم یکی شدهاند. و یا حتی بدتر ابزار بسیار مهمتر از هدف شده است.
وقتی آمارهای صادراتی ملاک سنجش مدیران ارشد فرش کشور قرار میگیرد بازی با آمارها و دستیابی به بالاترین آمار ولو آمار غیرواقعی به عنوان یک هدف فرعی سراسر تفکر مدیر فرش ما را فرا میگیرد که کم کم با توجه به عدم دستیابی به آمارهای مورد نظر بنا به هر دلیلی که در اینجا چون رفع آن دلایل، نیاز به برنامهای بلند مدت دارد و در دوره یکی دو ساله یا نهایت چهارساله مدیر ما به بازدهی نمیرسد لذا مدیر ارشد فرش دست به نمایش و نمودارسازی ارقامی میزند که به هر نحو ممکن او را به آن هدف فرعی که در حال حاضر اصلی ترین هدف مدیر فرش است برساند. در حالی که این آمار و ارقام تنها ابزاری است برای دستیابی به اهدافی مهمتر!
وقتی آمار و ارقام تولید و صادرات فرش دستباف ایران را مرور میکنیم به صورت رسمی هیچ گاه خبری از آمار متراژ تولیدی فرش نمیبینیم. آمارها بیشتر ارزشی است و یا به صورت وزنی است که بازهم در شفاف سازی میزان تولید فرش ما را یاری نمیکنند تا حداق تحلیل گران از این آمارها جریان تولید را آسیب شناسی کنند. حال آمار و ارقام ارزشی فرش اگر افزایشی باشد بسیار روی آن مانور میدهیم و به عنوان برگ برندهای با افتخار آن را همه جا عنوان میکنیم و بدون تحلیل دقیق و موشکافانهای بر روی کاهش تولید فرش سرپوش میگذاریم. و اگر کاهشی باشد با انواع و اقسام فرمولها و توجیهات سعی میکنیم آن را با ارقامی دگر گونه و با ملاکهای سنجشی دیگر باز آن را بهتر از گذشته نشان دهیم و سندی برای موفقیت و دستیابی به اهدافی واهی قلمداد کنیم.
هنر- صنعت فرش یکی از اهداف گرانمایهاش ترویج فرهنگ و هنر فرش ایرانی و حفظ اصالتها و صیانت از آنهاست و در ابعاد اجتماعی و اقتصادی و تجاری افزایش و یا حداقل حفظ اشتغال گسترده فرش در تمام ابعاد فنی و تخصصی آن است. همچنین از دیگر اهداف میتوان به ارتقاء جایگاه اجتماعی و اقتصادی فعالین و هنرمندان و بافندگان فرش ایرانی اشاره کرد که به وسیلهآمارها و شناخت ظرفیتها میبایست برای دست یابی به این اهداف تلاش نمود. هدفی که به نظر جای خود را به جداول و آمارها و ارقامی سپرده که تمام توان مدیر فرش ما را مشغول به خود داشته و خدایی نکرده! گاهی با آمار و ارقام سازی نیز به مسیری انحرافیتر میرود.
به هر حال از همین آمارها و ارقامهای جاری فرش به روشنی میتوانیم درک کنیم که سهم تولید فرش در ایران سالانه محدودتر میشود ولی مسئولین تنها با افزایش ارقام ارزشی فرش روند تولید و صادرات فرش را افزایشی و مثبت جلوه میدهند و بدون توجه دقیق و آینده نگرانه تنها رقم ریالی و ارزی فرش ایرانی را بالا برده که بعیدی نیست تا چند سال آینده تولید فرش در ایران صرفاً محدود به چند کارگاه هنری شود و مشتریان فرش ایرانی نیز تنها مجموعههای خصوصی و موزهها شوند. آنگاه شاید امثال من به عنوان قشر آکادمیک فرش باید بقایای فرش ایرانی را در تاریخ جستجو کنیم و به آیندگان انتقال دهیم به جای اینکه از جریان جاری و ساری فرش برای ترویج آن استفاده کنیم.
برچسبها: فرش, قالی, مدیریت, آمار